نقد و بررسی فیلم چیزهای کوچک این چنینی (small things like these)

" چیزهای کوچک این چنینی" داستانی واقعی است. این فیلم اقتباسی از رمانی با همین نام نوشته خانم کلر کیگن است که در سال 2021 منتشر شده و توانسته جایزه اورول را از آن خود کند. نویسنده اثر از بخشی از تاریخ تاریک ایرلند استفاده می‌کند. مگدالن، رخت‌شورخانه‌هایی بودند که موسسان کاتولیک رومی در بیش‌تر قرن بیستم به عنوان پناهگاهی وحشتناک استفاده می‌کردند. در این مکان‌ها دخترانی که به اصطلاح فریب‌خورده بودند نگهداری می‌شدند. انها از این دختران به عنوان نیروی کار ارزان استفاده می‌کردند و پس از زایمان فرزندانشان را به سرپرستی اجباری می‌فرستادند. علاوه بر این راهبه‌ها برای تربیت و مطیع کردن آنان از خشونت فیزیکی و روانی استفاده می‌کردند. رخت‌شورخانه‌ها تا سال 1996 به کار خود در ایرلند ادامه دادند.

داستان این اثر در بستر همین زمان اتفاق می‌افتد. بیل فرلانگ قهرمان داستان، در سال 1985 و در یکی از شهرهای ایرلند زندگی می‌کند. کلیسای کاتولیک با نفوذ زیادی که در سیستم شهر دارد و با پوشش دین به فعالیت‌های سودجویانه خود ادامه می‌‌دهد. ظلمی که در شهر جریان دارد بر کسی پوشیده نیست اما مردم جامعه توسط ترسی که این نهاد به دل آنها انداخته وادار به سکوت می‌شوند. بیل اما فردی اخلاق‌مدار است که رفتارش با باقی افراد جامعه متفاوت است. حتی همسر او پس از شنیدن تردید‌های بیل به او می‌گوید: اگر می‌خواهی زندگی آرامی داشته باشی سکوت کن. کشمکش‌های درونی بیل شامل سوالات اخلاقی و بنیادین بسیاری است که خوب است به همراه فرزندتان با آن همراه شوید. آیا تنها وظیفه او در قبال خانواده‌اش تامین معاش آنهاست؟ اگر این اتفاق برای دختران او بی ‌افتد چه ؟ آیا این کار از اساس منطقی است؟ آیا عمل کردن به آنچه ارزش می‌پندارد در حالیکه همه او را از عاقبتش می‌ترسانند، عاقلانه است؟ در جامعه‌ای که همه‌چیز کتمان می‌شود چه مسئولیتی داریم؟

یکی از نکاتی که در این اثر باید به آن توجه داشته باشید، نوع بازنمایی کلیساست. کلیسای کاتولیک در عصرهای مختلف توسط منفعت‌طلبان و در پوشش دین موجب روی برگردانی بسیاری از افراد از دیانت و مذهب شده‌است. در صده اخیر عمده آثاری که درباره کلیسا و گردانندگان آن ساخته شده‌است همراه با انزجار بوده است. لازم است که تمام ابعاد تاریخی و اجتماعی این مسئله بررسی شده و میان دین و آنچه خدا فرمان داده‌است و کسانی که با نیت‌های غیر دینی به فریب مردم می‌پردازند تمیز قائل شد. این مسئله تنها به مسیحیت ختم نمی‌شود. با ظهور فرقه‌های انحرافی مانند داعش و فجایعی که به بار آورده‌اند و همچنین چهر‌ه‌های دینی‌ای که خلاف آموزه‌های اسلام حرکت می‌کنند، اسلام نیز مورد هجمه‌های زیادی قرارگرفته است. بنابراین اگر فردی جویای حقیقتی هستید ضروری است تا عمیق‌تر به این مسائل پرداخته و اشخاص را ملاک دیانت قرار ندهید.

شخصیت‌ ها:

بیل فرلانگ: مردی اخلاق‌مدار و آرام که ذغال‌فروش است. او پدر پنج دختر بوده و در استانه کریسمس با مشکلات مالی دست و پنجه نرم می‌کند.

خواهر مری: راهبه‌ای که ریاست رخت‌شورخانه را بر عهده داردو او زنی سخت‌گیر است و نفوذ زیادی بر سیستم شهر دارد.

سارا: دختری که به رخت‌شورخانه سپرده‌شده است. او از بیل خواهش می‌کند تا نجاتش دهد. همچنین سارا هم نام مادر بیل است.

خانم ویلسون: زنی متمول که در گذشته از بیل و مادرش نگهداری می‌کرد.

داستان اثر: 

بیل، مردی سخت‌کوش و نان‌آور خانواده، با چالش‌های بزرگی دست و پنجه نرم می‌کند. او به عنوان یک زغال‌فروش در شهر کوچک ایرلندی خود، روزگار می‌گذراند و مسئولیت تامین نیازهای همسر  و پنج دخترش بر دوش اوست. زندگی در آستانه کریسمس، با مشکلات مالی پیچیده‌تر می‌شود. او زمانی که برای تحویل و گرفتن پول خود وارد رخت‌شورخانه می‌شود با سارا ملاقات می‌کند. سارا که در حال تمیزکردن زمین بود پس از دیدن بیل به او پناه می‌برد و التماس می‌کند که نجاتش دهد. بیل او را پس می‌زند اما ذهنش مشغول می‌ماند. وقتی این مسئله را با همسرش درمیان می‌گذارد به او می‌گوید: اگر می‌خواهی زندگی ارامی داشته باشی سکوت کن. بیل از این ماجرا می‌گذرد اما وقتی بار دیگر به رخت‌شورخانه می‌رود در انبار ذغال سارا را در حالیکه زندانی شده بود و با لباسی اندک در سرما می‌لرزید پیدا می‌کند. او سارا را تحویل خواهر مری می‌دهد. خواهر مری برای اینکه بیل دهانش را بسته نگه‌دارد پاکتی پول به او هدیه می‌دهد.

درگیری‌های ذهنی بیل بیشتر می‌شود. از طرفی اطرفیان به او می‌گویند با کلیسا درگیر نشو زیرا برای آینده‌ی دخترانت مشکل ایجاد می‌شود. و از طرفی دیگر به گذشته خود فکر می‌کند که مادرش دقیقا وضعیت سارا را داشت اما توسط خانم ویلسون به سرپرستی گرفته شده و نجات پیدا می‌کنند. مجموع این کشمکش‌ها باعث می‌شود تا وقتی بیل دوباره به انبار ذغال می‌رود و سارا را بار دیگر زندانی می‌بیند به وجدان خود گوش دهد و او را با خود با خانه ببرد.