آنچه لازم است والدین بدانند
یکی از مضامین مرکزی «استیو» مسئولیت اخلاقی و حرفهای در برابر آسیبپذیران است. استیو به عنوان مدیر مدرسه نه تنها باید بر مسائلی مثل خشونت و نافرمانی دانشآموزان غلبه کند، بلکه موظف است به آنها امید بدهد، آنها را بشنود و شرایطی فراهم کند تا احساس کنند دیده میشوند. در این میان، فشارهای بیرونی ـ از طرف مدیران مدرسه، رسانهها یا مقامات رسمی ـ و فشارهای درونی ـ مثل اضطراب، خودگناه و بلاتکلیفی روانی ـ استیو را به مرکز فیلم تبدیل میکنند که از طریق او مخاطب مجبور میشود دربارهٔ نقش مدرسه به عنوان نهاد تربیتی و حمایتی تأمل کند.
مضمون دیگری که فیلم به آن وارد میشود، تنهایی و انزوای مسئولانِ نظام آموزشی است. هرچند استیو وظیفهٔ راهنمایی دارد، خودش نیز نیازمند شنوایی و همدلی است، اما وقتی وضعیت مالی، ساختاری و روانی مدرسه پیچیده میشود، بار روحی بر دوش او سنگینی میکند و گاهی نقطهی تلاقیاش با دانشآموزانِ مشکلدار است. این شباهت میان آسیبپذیری بزرگسال و نوجوان، فیلم را از یک روایت صرفِ اجتماعی عبور میدهد و آن را به یک اثر روانشناختی تبدیل میکند که میپرسد «چه کسانی مسئولند وقتی نهادهای اموزشی/مدرسه در تربیت دانشآموزان شکست میخورند؟»
یکی دیگر از مضامین مهم، تأثیر امید، شنیدن و ارتباط انسانی است. شای، دانشآموزی است که میان انتظارات، زخمهای گذشته و بیعدالتی اجتماعی سرگردان است، اما برخوردهایی با همدلی و توجه (اگرچه کم و دیررس) نشان میدهد که حتی در شرایط بحرانی میتوان شکافها را کم کرد. فیلم این امکان را به مخاطب میدهد که بپرسد: آیا تغییر ساختاری لازم است یا فقط تغییر فردی؟ آیا معلمان و نهاد آموزشی به تنهایی قادرند مشکلات سیستمیک را حل کنند؟ و آیا آنچه «دیده شدن» دانشآموز است، فقط یک شعار است یا عملی که روی اینده او تاثیر دارد؟
نظرات کاربران
هیچ نظری وجود ندارد
هیچ نظری وجود ندارد
افزودن دیدگاه در مورد استیو